...

با تو می گویم :

   خداوند از ما انتظار کارهای بزرگ ندارد

بلکه می خواهد ما کارهای کوچک را

 با عشقی بزرگ انجام دهیم


[ یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:35 ] [ mahdi ] [ ]

سانحه عاشقانه

>>مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر رادوست داشتند. >> >>زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم. >>مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره. >>زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی میترسم. >>مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری. >>زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی. >>مرد جوان: منو محکم بگیر. >>زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری. >>مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه. >> >>روز بعد ، واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود: برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه کهبه دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخداد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد. >> >> >>شاد بودن، تنها انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت ارنستو چه گوارا

[ یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:33 ] [ mahdi ] [ ]

...

 

 

 

 

 

باز امشب روح من بارانی است

 

 

خانه ام در معرض ویرانی است

 

 

اشکهایم را نمی بیند کسی

 

 

گریه ام یک گریه ی پنهانی است

 

 

شعر من این واژه های بی پناه

 

 

حاصل یک عمر سرگردانی است

 

 

در کویر لوت می آیم ولی ...

 

 

آسمان سینه ام بارانی است

 

 


 

 

 

تنهاترین


 

[ یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, ] [ 14:22 ] [ mahdi ] [ ]